• "اجازه بخواهید:

    قبل از بریدن شاخه ای از درخت یا چیدن یک گل، به روح درخت یا گیاه بگویید که قرار است چه کاری انجام دهید، تا بتواند انرژی خود را از آن مکان خارج کند و بریدگی را به شدت احساس نکند.

    وقتی وارد طبیعت می‌شوید و می‌خواهید سنگی را که در رودخانه بود بردارید، از نگهبان رودخانه بپرسید که آیا اجازه می‌دهد یکی از سنگ‌های مقدس او را بردارید؟

    اگر مجبور به بالا رفتن از کوه یا زیارت در جنگل هستید، از ارواح و نگهبانان آن مکان اجازه بگیرید. بسیار مهم است که حتی اگر آن را احساس نمی کنید، نمی شنوید یا نمی بینید، ارتباط برقرار کنید. با احترام وارد هر مکان شوید، زیرا طبیعت به شما گوش می دهد، شما را می بیند و شما را احساس می کند.

    هر حرکتی که در عالم ماده انجام می‌دهید، تأثیر زیادی بر عالم معنا دارد.
    وقتی به حیوانی نزدیک می شوید، از او به خاطر شفایی که با حضورش برای شما دارد تشکر کنید.

    به زندگی در اشکال مختلف آن احترام بگذارید و آگاه باشید که هر موجودی در حال انجام هدف خود است، هیچ چیز برای پر کردن فضاها آفریده نشده است، همه چیز و همه اینجا هستند و رسالت ما را به یاد می آورند، به یاد می آورند که ما کی هستیم و ما از رویای مقدس بازگشت به خانه بیدار می شویم ." 🌿🍁 🌾☘️🌿سماآبادان تقدیم به همه کابران عزیزی در هزارگپ


    🙏🏻♥️🙏🏻
    "اجازه بخواهید: قبل از بریدن شاخه ای از درخت یا چیدن یک گل، به روح درخت یا گیاه بگویید که قرار است چه کاری انجام دهید، تا بتواند انرژی خود را از آن مکان خارج کند و بریدگی را به شدت احساس نکند. وقتی وارد طبیعت می‌شوید و می‌خواهید سنگی را که در رودخانه بود بردارید، از نگهبان رودخانه بپرسید که آیا اجازه می‌دهد یکی از سنگ‌های مقدس او را بردارید؟ اگر مجبور به بالا رفتن از کوه یا زیارت در جنگل هستید، از ارواح و نگهبانان آن مکان اجازه بگیرید. بسیار مهم است که حتی اگر آن را احساس نمی کنید، نمی شنوید یا نمی بینید، ارتباط برقرار کنید. با احترام وارد هر مکان شوید، زیرا طبیعت به شما گوش می دهد، شما را می بیند و شما را احساس می کند. هر حرکتی که در عالم ماده انجام می‌دهید، تأثیر زیادی بر عالم معنا دارد. وقتی به حیوانی نزدیک می شوید، از او به خاطر شفایی که با حضورش برای شما دارد تشکر کنید. به زندگی در اشکال مختلف آن احترام بگذارید و آگاه باشید که هر موجودی در حال انجام هدف خود است، هیچ چیز برای پر کردن فضاها آفریده نشده است، همه چیز و همه اینجا هستند و رسالت ما را به یاد می آورند، به یاد می آورند که ما کی هستیم و ما از رویای مقدس بازگشت به خانه بیدار می شویم ." 🌿🍁 🌾☘️🌿سماآبادان تقدیم به همه کابران عزیزی در هزارگپ 🙏🏻♥️🙏🏻
    عشق
    پسند
    9
    2 Comments 0 Shares 500 هدیه ها
  • سبز میپوشی🌱
    کویر لوت جنگل میشود
    عاقبت جغرافیا را هم
    تو عاشق میکنی!🫀💚
    سبز میپوشی🌱 کویر لوت جنگل میشود عاقبت جغرافیا را هم تو عاشق میکنی!🫀💚
    پسند
    عشق
    4
    0 Comments 0 Shares 0 هدیه ها
  • آدمی که تنها قوی شدن را یاد بگیره

    مثل آدمیه که بتونه تنها تو جنگل زندگی کنه و این آدم حالا دیگه شکست ناپذیر میشه…

    البته که تعریف شکست ناپذیر کسی نیست که شکست نمی خوره، بلکه کسیه که بلند شدن دوباره بعد از شکست ها را یاد گرفته…

    و حالا میشه گفت کسی که از اعماق چاه مشکلات به تنهایی خارج میشه…

    قدرت روبرو شدن با انواع طوفان های زندگی را داره…

    پس اگر در اون موقعیتی، نترس و ادامه بده…

    چون چیزی که آخرش برات می مونه، یک آدم قوی و مستقل که به خودش تکیه و افتخار می کنه…
    آدمی که تنها قوی شدن را یاد بگیره مثل آدمیه که بتونه تنها تو جنگل زندگی کنه و این آدم حالا دیگه شکست ناپذیر میشه… البته که تعریف شکست ناپذیر کسی نیست که شکست نمی خوره، بلکه کسیه که بلند شدن دوباره بعد از شکست ها را یاد گرفته… و حالا میشه گفت کسی که از اعماق چاه مشکلات به تنهایی خارج میشه… قدرت روبرو شدن با انواع طوفان های زندگی را داره… پس اگر در اون موقعیتی، نترس و ادامه بده… چون چیزی که آخرش برات می مونه، یک آدم قوی و مستقل که به خودش تکیه و افتخار می کنه…
    پسند
    عشق
    10
    1 Comments 0 Shares 0 هدیه ها
  • صحبت از پژمردن یک برگ نیست
    وای! جنگل را بیابان می‌کنند
    دست خون آلود را در پیش چشم خلق پنهان می‌کنند
    هیچ حیوانی به حیوانی نمی‌دارد روا
    آنچه این نامردمان با جان انسان می‌کنند
    صحبت از پژمردن یک برگ نیست
    فرض کن مرگ قناری در قفس هم مرگ نیست
    فرض کن یک شاخه گل هم در جهان هرگز نرست
    فرض کن جنگل بیابان بود از روز نخست
    در کویری سوت و کور
    در میان مردمی با این مصیبت‌ها صبور
    صحبت از مرگ محبت، مرگ عشق
    صحبت از پژمردن یک برگ نیست وای! جنگل را بیابان می‌کنند دست خون آلود را در پیش چشم خلق پنهان می‌کنند هیچ حیوانی به حیوانی نمی‌دارد روا آنچه این نامردمان با جان انسان می‌کنند صحبت از پژمردن یک برگ نیست فرض کن مرگ قناری در قفس هم مرگ نیست فرض کن یک شاخه گل هم در جهان هرگز نرست فرض کن جنگل بیابان بود از روز نخست در کویری سوت و کور در میان مردمی با این مصیبت‌ها صبور صحبت از مرگ محبت، مرگ عشق
    پسند
    عشق
    4
    0 Comments 0 Shares 0 هدیه ها
  • تنها کسانی که جنگ را ندیده اند به آغاز آن اشتیاق دارند...
    تنها کسانی که جنگ را ندیده اند به آغاز آن اشتیاق دارند...
    پسند
    3
    0 Comments 0 Shares 0 هدیه ها
  • برای برون رفت از مشکلات گاهی باید صبور باشی،
    باید تمرکز کنی و هدف هاتو بنویسی،
    برای رسیدن به یک هدف بزرگ باید به اهداف کوچک تقسیمش کنی،
    تو مسیر موفقیت همیشه مشکلات وجود داره،
    این مشکلات هستند که تو رو میسازن،
    هدفی که راحت بدست بیاد ارزشمند نیست،
    هر چی هدفت مشکلات بیشتر و بزرگ تری داشته باشه یعنی اون هدف با ارزش تر هست،
    این تو هستی که باید قوی باشی و از مشکلات زندگیت سربلند بیرون بیایی، پس تمرکزت رو از دست نده و جا نزن،
    تو جنگجوی زندگیت هستی...
    .
    #یاایران #موفقیت #مشکلات
    برای برون رفت از مشکلات گاهی باید صبور باشی، باید تمرکز کنی و هدف هاتو بنویسی، برای رسیدن به یک هدف بزرگ باید به اهداف کوچک تقسیمش کنی، تو مسیر موفقیت همیشه مشکلات وجود داره، این مشکلات هستند که تو رو میسازن، هدفی که راحت بدست بیاد ارزشمند نیست، هر چی هدفت مشکلات بیشتر و بزرگ تری داشته باشه یعنی اون هدف با ارزش تر هست، این تو هستی که باید قوی باشی و از مشکلات زندگیت سربلند بیرون بیایی، پس تمرکزت رو از دست نده و جا نزن، تو جنگجوی زندگیت هستی... . #یاایران #موفقیت #مشکلات
    پسند
    عشق
    15
    1 Comments 0 Shares 0 هدیه ها
  • کلمه صیاد در خيلي از ادبيات و شعر ها وجود داره .

    دلیل خوبی براش هست ، دلیلش اینه که رفتار صیاد ها می تونه درس های بزرگی به ما بده .

    درس اول : هیچکس براش مهم نیس تو چی میخوای ، اگه میخوای اون جور که تو دوس داری باشن باید با زیرکی به اون سمت هدایت شون کنی ، همون جور که شیر ها بوفالو ها رو هدایت میکنن تا از هم جدا بشن و بتونن شکار شون کنن
    ، وگرنه گله بوفالو ها چیزی حریف شون نیست.(بدون اینکه طرفت بفهمه به سمتی که میخوای هدایتش کن)


    درس دوم : یه صیاد تنها زمانی میتونه شکار کنه که صیدش فکر کنه نمیتونه شکستش بده ، اگه فقط یکبار ضعف نشون بده اون روز پایان عمرشه (مراقب رفتارت باش و همیشه جوری رفتار کن که انگار همه چیز تحت کنترلته و همه چیز طبق نقشه تو پیش رفته ، وگرنه نابود میشی)

    درس سوم : تا زمانی تو رعب آوری که در بالای صخره نظاره گر باشی، اگر بیش از حد حمله کنی و صید کنی ، صید ها از ترس جان مقابلت می ایستند . به قول معروف گربه رو بغل دیوار گیر ننداز .(کشنده حمله کن ، ولی چپ و راست به صید ها حمله نبر فقط زمانی از روی صخره بلند شو که جان یک صید رو بگیری ، وگرنه حمله های تو تکراری میشن و ابهت صیادیت رو از دست میدی)

    درس چهارم : شکست فقط به معنای زخمی شدن نیست . زخم ها در برخی مواقع به درد میخورن اگر زخمی شدی اشکالی نداره ولی جوری رفتار نکن که صیدت مغرور بشه یا اون رو بکش یا باهاش دوست شو . یا اون رو میکشی یا از جونش میگذری این تو رو بد نام نمیکنه ، فقط چون اون صید رو مدیون خودت میکنی ، بعدا می تونی ازش استفاده کنی .( بهترین دوستان دشمنان قدیمن چون فهمیدن با جنگ با تو چیزی به دست نمیارن نبخش ولی ازشون استفاده کن و به روی خودت نیار )


    با توجه به دنیای هزار رنگ و هزار خصلت ما اینا حداقل چیز هاییه که باید بدونی و رعایت کنی وگرنه شکستت حتمیه!!
    کلمه صیاد در خيلي از ادبيات و شعر ها وجود داره . دلیل خوبی براش هست ، دلیلش اینه که رفتار صیاد ها می تونه درس های بزرگی به ما بده . درس اول : هیچکس براش مهم نیس تو چی میخوای ، اگه میخوای اون جور که تو دوس داری باشن باید با زیرکی به اون سمت هدایت شون کنی ، همون جور که شیر ها بوفالو ها رو هدایت میکنن تا از هم جدا بشن و بتونن شکار شون کنن ، وگرنه گله بوفالو ها چیزی حریف شون نیست.(بدون اینکه طرفت بفهمه به سمتی که میخوای هدایتش کن) درس دوم : یه صیاد تنها زمانی میتونه شکار کنه که صیدش فکر کنه نمیتونه شکستش بده ، اگه فقط یکبار ضعف نشون بده اون روز پایان عمرشه (مراقب رفتارت باش و همیشه جوری رفتار کن که انگار همه چیز تحت کنترلته و همه چیز طبق نقشه تو پیش رفته ، وگرنه نابود میشی) درس سوم : تا زمانی تو رعب آوری که در بالای صخره نظاره گر باشی، اگر بیش از حد حمله کنی و صید کنی ، صید ها از ترس جان مقابلت می ایستند . به قول معروف گربه رو بغل دیوار گیر ننداز .(کشنده حمله کن ، ولی چپ و راست به صید ها حمله نبر فقط زمانی از روی صخره بلند شو که جان یک صید رو بگیری ، وگرنه حمله های تو تکراری میشن و ابهت صیادیت رو از دست میدی) درس چهارم : شکست فقط به معنای زخمی شدن نیست . زخم ها در برخی مواقع به درد میخورن اگر زخمی شدی اشکالی نداره ولی جوری رفتار نکن که صیدت مغرور بشه یا اون رو بکش یا باهاش دوست شو . یا اون رو میکشی یا از جونش میگذری این تو رو بد نام نمیکنه ، فقط چون اون صید رو مدیون خودت میکنی ، بعدا می تونی ازش استفاده کنی .( بهترین دوستان دشمنان قدیمن چون فهمیدن با جنگ با تو چیزی به دست نمیارن نبخش ولی ازشون استفاده کن و به روی خودت نیار ) با توجه به دنیای هزار رنگ و هزار خصلت ما اینا حداقل چیز هاییه که باید بدونی و رعایت کنی وگرنه شکستت حتمیه!!
    پسند
    عشق
    4
    3 Comments 0 Shares 0 هدیه ها
  • حکایت :
    روزی مارمولکی در جنگل راه می‌رفت به ماری رسید . مارمولک شروع کرد به تمسخر کردن مار چرا که فکر میکرد او هم مارمولک است ولی پا ندارد .
    مارمولک گفت : آهای مارمولک چلاغ اینجا چیکار می کنی ؟
    مار در حالی که به احمق بودن مارمولک می خندید گفت :
    آمده ام کمی آب بخورم .
    مارمولک به خود مغرور شد و خواست مار را اذیت کند تا از او زهر چشم بگیرد !
    مارمولک مار را نیش زد .
    مار باز خندید چرا که مارمولک زهری نداشت ولی خود را به مسمومیت زد که با مارمولک درگیر نشود چرا که جدال با مارمولک برای او زشت بود .
    مارمولک که مغرور تر شده بود دوباره مار را نیش زد .
    مار که علاقه ای به جنگ با مارمولک حقیر نداشت خواست به خواهش از او از آنجا دور شود . گفت: خواهش می کنم بگذار بروم من نمی خواهم با تو بجنگم .
    اما مارمولک احمق قصه ما خواست برای بار سوم نیش بزند که مار عصبانی شد و مارمولک را نیش زد و او را کشت .

    از آن روز گفتند
    نیش نزدن مار از ترس نیست
    تو مارمولکی جدال بحث نیست
    مار را عیب باشد جدال با تو
    جان را بردار و از این جا در رو
    حکایت : روزی مارمولکی در جنگل راه می‌رفت به ماری رسید . مارمولک شروع کرد به تمسخر کردن مار چرا که فکر میکرد او هم مارمولک است ولی پا ندارد . مارمولک گفت : آهای مارمولک چلاغ اینجا چیکار می کنی ؟ مار در حالی که به احمق بودن مارمولک می خندید گفت : آمده ام کمی آب بخورم . مارمولک به خود مغرور شد و خواست مار را اذیت کند تا از او زهر چشم بگیرد ! مارمولک مار را نیش زد . مار باز خندید چرا که مارمولک زهری نداشت ولی خود را به مسمومیت زد که با مارمولک درگیر نشود چرا که جدال با مارمولک برای او زشت بود . مارمولک که مغرور تر شده بود دوباره مار را نیش زد . مار که علاقه ای به جنگ با مارمولک حقیر نداشت خواست به خواهش از او از آنجا دور شود . گفت: خواهش می کنم بگذار بروم من نمی خواهم با تو بجنگم . اما مارمولک احمق قصه ما خواست برای بار سوم نیش بزند که مار عصبانی شد و مارمولک را نیش زد و او را کشت . از آن روز گفتند نیش نزدن مار از ترس نیست تو مارمولکی جدال بحث نیست مار را عیب باشد جدال با تو جان را بردار و از این جا در رو
    عشق
    پسند
    Haha
    14
    4 Comments 1 Shares 0 هدیه ها

  • همیشه جنگیدن خوب نیست!
    من همیشه جنگیدم تا یه چیزایی رو
    عوض کنم...اما این روزا فهمیدم که برای
    بعضی آدمای قدر نشناس نباید جنگید...!
    فهمیدم برای اثبات دوست داشتن نباید جنگید! برای به دست آوردن دل آدما نباید جنگید...
    این روزا نسخه فاصله گرفتن رو میپیچم از آدمایی که زیاد دروغ میگن
    فاصله میگیرم از آدمایی که دغدغه میسازن، فاصله میگیرم از آدمایی که حرمت نگه نمیدارن، فاصله میگیرم...
    با حقارت بعضی آدما و دلاشون نباید جنگید!
    باید نادیدشون گرفت و گذشت و بخشیدشون نه برای این که مستحق بخششن، برای این که من مستحق آرامشم...
    همیشه جنگیدن خوب نیست! من همیشه جنگیدم تا یه چیزایی رو عوض کنم...اما این روزا فهمیدم که برای بعضی آدمای قدر نشناس نباید جنگید...! فهمیدم برای اثبات دوست داشتن نباید جنگید! برای به دست آوردن دل آدما نباید جنگید... این روزا نسخه فاصله گرفتن رو میپیچم از آدمایی که زیاد دروغ میگن فاصله میگیرم از آدمایی که دغدغه میسازن، فاصله میگیرم از آدمایی که حرمت نگه نمیدارن، فاصله میگیرم... با حقارت بعضی آدما و دلاشون نباید جنگید! باید نادیدشون گرفت و گذشت و بخشیدشون نه برای این که مستحق بخششن، برای این که من مستحق آرامشم...
    پسند
    عشق
    8
    0 Comments 0 Shares 0 هدیه ها