عمر من غارت شد و غارتگر از من دور شد
من صبوری کردم و تاراجگر مغرور شد
عمر من همراه با تکرار روز و شب گذشت
شمع فانوس جوانی دم به دم کم نور شد
راه را از چاه در هر لحظهای باید شناخت
یک قدم غافل شدم ،یک عمر راهم دور شد
من صبوری کردم و تاراجگر مغرور شد
عمر من همراه با تکرار روز و شب گذشت
شمع فانوس جوانی دم به دم کم نور شد
راه را از چاه در هر لحظهای باید شناخت
یک قدم غافل شدم ،یک عمر راهم دور شد
عمر من غارت شد و غارتگر از من دور شد
من صبوری کردم و تاراجگر مغرور شد
عمر من همراه با تکرار روز و شب گذشت
شمع فانوس جوانی دم به دم کم نور شد
راه را از چاه در هر لحظهای باید شناخت
یک قدم غافل شدم ،یک عمر راهم دور شد

