ناله ای بهر جمال ز قادر شکایت داشت
کاین سایه چیست؟ زنجیری به پای من!
همیشه با من است، جدا نخواهد شد
او در اوج، من در حضیض، آیا اوست خدای من؟
به هر کجا روم، اسیرم میکند
پنهان و عیانم، گوهری در صدفم
شبحی در آغوش سکوت سایه
گمانم روح ندارند سایه ای ز نهان
ای روزگار بی وفا، سایه ام را بردی به جفا
کردی خراب و کنون ماهی ام بی آب یارش
ز این فقدان سینه، چه کنم ؟من تنها با این چاک
گرفتی ز من دوست، مرا کردی جفا، ای بی وفا
کاین سایه چیست؟ زنجیری به پای من!
همیشه با من است، جدا نخواهد شد
او در اوج، من در حضیض، آیا اوست خدای من؟
به هر کجا روم، اسیرم میکند
پنهان و عیانم، گوهری در صدفم
شبحی در آغوش سکوت سایه
گمانم روح ندارند سایه ای ز نهان
ای روزگار بی وفا، سایه ام را بردی به جفا
کردی خراب و کنون ماهی ام بی آب یارش
ز این فقدان سینه، چه کنم ؟من تنها با این چاک
گرفتی ز من دوست، مرا کردی جفا، ای بی وفا
ناله ای بهر جمال ز قادر شکایت داشت
کاین سایه چیست؟ زنجیری به پای من!
همیشه با من است، جدا نخواهد شد
او در اوج، من در حضیض، آیا اوست خدای من؟
به هر کجا روم، اسیرم میکند
پنهان و عیانم، گوهری در صدفم
شبحی در آغوش سکوت سایه
گمانم روح ندارند سایه ای ز نهان
ای روزگار بی وفا، سایه ام را بردی به جفا
کردی خراب و کنون ماهی ام بی آب یارش
ز این فقدان سینه، چه کنم ؟من تنها با این چاک
گرفتی ز من دوست، مرا کردی جفا، ای بی وفا
