به روز رسانی های اخیر
-
ناله ای بهر جمال ز قادر شکایت داشت
کاین سایه چیست؟ زنجیری به پای من!
همیشه با من است، جدا نخواهد شد
او در اوج، من در حضیض، آیا اوست خدای من؟
به هر کجا روم، اسیرم میکند
پنهان و عیانم، گوهری در صدفم
شبحی در آغوش سکوت سایه
گمانم روح ندارند سایه ای ز نهان
ای روزگار بی وفا، سایه ام را بردی به جفا
کردی خراب و کنون ماهی ام بی آب یارش
ز این فقدان سینه، چه کنم ؟من تنها با این چاک
گرفتی ز من دوست، مرا کردی جفا، ای بی وفاناله ای بهر جمال ز قادر شکایت داشت کاین سایه چیست؟ زنجیری به پای من! همیشه با من است، جدا نخواهد شد او در اوج، من در حضیض، آیا اوست خدای من؟ به هر کجا روم، اسیرم میکند پنهان و عیانم، گوهری در صدفم شبحی در آغوش سکوت سایه گمانم روح ندارند سایه ای ز نهان ای روزگار بی وفا، سایه ام را بردی به جفا کردی خراب و کنون ماهی ام بی آب یارش ز این فقدان سینه، چه کنم ؟من تنها با این چاک گرفتی ز من دوست، مرا کردی جفا، ای بی وفالطفا وارد شوید، برای لایک کردن، اشتراک گذاری و نظر در مورد این! -
بیزارم از اخلاقیات
این چیه ؛اه این چیه
اشک هست که میاد،نه
این مروارید هست،نه
این خون هست،نه
این چیه اخ ،درد داره
بهم بگو چیه ،این روحته
روحم مگه میشه،نمیدانی
در اینجا جوانان روح ندارند
خون ندارند ،پس چی دارن
اونها جسم دارنبیزارم از اخلاقیات این چیه ؛اه این چیه اشک هست که میاد،نه این مروارید هست،نه این خون هست،نه این چیه اخ ،درد داره بهم بگو چیه ،این روحته روحم مگه میشه،نمیدانی در اینجا جوانان روح ندارند خون ندارند ،پس چی دارن اونها جسم دارن -
داستان های بیشتر