Recent Updates
-
فقط ۴۰ درصد افراد میتونن معنی این کلیپ رو بفهمن .
اما مشکل اینجاست که هیچکس نمیتونه بهش عمل کنه ، چون کاری غیرممکنه!
نگاه کردن به مشکلات با دیدی مثبت رو میگم ، غیرممکنه بتونی تو کل عمرت این کارو بکنی !فقط ۴۰ درصد افراد میتونن معنی این کلیپ رو بفهمن . اما مشکل اینجاست که هیچکس نمیتونه بهش عمل کنه ، چون کاری غیرممکنه! نگاه کردن به مشکلات با دیدی مثبت رو میگم ، غیرممکنه بتونی تو کل عمرت این کارو بکنی !Please log in to like, share and comment! -
حكيمي به دهی سفر کرد؛
زنی که مجذوب سخنان او شده بود از حكيم خواست تا مهمان وی باشد.
حكيم پذیرفت و مهیای رفتن به خانهی زن شد.
کدخدای دهکده هراسان خود را به حكيم رسانید و گفت :
این زن، هرزه است به خانهی او نروید !حكيم به کدخدا گفت :
یکی از دستانت را به من بده !!!
کدخدا تعجب کرد و یکی از دستانش را در دستان حكيم گذاشت.
آنگاه حكيم گفت :
حالا کف بزن !!!
کدخدا بیشتر تعجب کرد و گفت:
هیچ کس نمیتواند با یک دست کف بزند ؟!
حكيم لبخندی زد و پاسخ داد :
هیچ زنی نیز نمی تواند به تنهایی بد و هرزه باشد، مگر این که مردان دهکده نیز هرزه باشند.
هرگاه کسی کاری انجام داد اول به خود نگاه کن شاید تو هم در این اشتباه همراه او باشی و خود ندانی!!حكيمي به دهی سفر کرد؛ زنی که مجذوب سخنان او شده بود از حكيم خواست تا مهمان وی باشد. حكيم پذیرفت و مهیای رفتن به خانهی زن شد. کدخدای دهکده هراسان خود را به حكيم رسانید و گفت : این زن، هرزه است به خانهی او نروید !حكيم به کدخدا گفت : یکی از دستانت را به من بده !!! کدخدا تعجب کرد و یکی از دستانش را در دستان حكيم گذاشت. آنگاه حكيم گفت : حالا کف بزن !!! کدخدا بیشتر تعجب کرد و گفت: هیچ کس نمیتواند با یک دست کف بزند ؟! حكيم لبخندی زد و پاسخ داد : هیچ زنی نیز نمی تواند به تنهایی بد و هرزه باشد، مگر این که مردان دهکده نیز هرزه باشند. هرگاه کسی کاری انجام داد اول به خود نگاه کن شاید تو هم در این اشتباه همراه او باشی و خود ندانی!! -
لحظه وحی بر سما از طرف خدایگان آمون بزرگ #سما_دیدوچت S♠️
-
حقیقت چیز زیباییه نه؟ 🙂🥱حقیقت چیز زیباییه نه؟ 🙂🥱
-
هیپ هاپ اینه نه اون چرندیاتی که الان مد شده!!
بگو چرا ما اینقدر احمق ایم
که کسایی که بهشون آسیب میزنیم خودمونیمهیپ هاپ اینه نه اون چرندیاتی که الان مد شده!! بگو چرا ما اینقدر احمق ایم که کسایی که بهشون آسیب میزنیم خودمونیم -
این واقعا کپشن نداره فقط باید گوش داد و سکوت کرد!!این واقعا کپشن نداره فقط باید گوش داد و سکوت کرد!!
-
ولی من تازه فهمیدم که یه ارادت و شباهت خاصی به ایرج میرزا دارمولی من تازه فهمیدم که یه ارادت و شباهت خاصی به ایرج میرزا دارم
-
جدای زیبایی شعر حضرت مولانا و اجرای دلنشین این عزیز.
من الان برام سؤاله اون دختر لباس قرمزه جلویی گوشیو از کجاش در آورد؟
مثل کانگورو کیسه داره؟
دریچه به بعد فضا زمان داره
الله اکبرجدای زیبایی شعر حضرت مولانا و اجرای دلنشین این عزیز. من الان برام سؤاله اون دختر لباس قرمزه جلویی گوشیو از کجاش در آورد؟ مثل کانگورو کیسه داره؟ دریچه به بعد فضا زمان داره الله اکبر -
خاطر چندین سال کار بی وقفه ات سما جان ۳۰ ثانیه کلیپ برات ساختم .
لازم نیس بگم خوبی یا بد چون خوبی ات ثابت شده .
نمیخوام بگم با معرفتی و فلان چون تو روز های سخت همه بودی و همه اینو میدونن .
نمیخوام بگم دوست دارم چون کسی نیست که از ته دل ازت بدش بیاد .
فقط میخوام بگم هنوزم تو دوست شماره 1 منی ♠️Sخاطر چندین سال کار بی وقفه ات سما جان ۳۰ ثانیه کلیپ برات ساختم . لازم نیس بگم خوبی یا بد چون خوبی ات ثابت شده . نمیخوام بگم با معرفتی و فلان چون تو روز های سخت همه بودی و همه اینو میدونن . نمیخوام بگم دوست دارم چون کسی نیست که از ته دل ازت بدش بیاد . فقط میخوام بگم هنوزم تو دوست شماره 1 منی ♠️S -
شبی پادشاهی همراه وزیر خود با لباس مبدل در شهر میگشت .
به خانه پیرزن و پیرمرد فقیری رسیدند .
پادشاه گفت که باید به آنها کمک کنم ، اما وزیر با پادشاه مخالفت کرد .
پادشاه دلیل مخالفت را پرسید وزیر گفت: اگر میخواهی جواب را بفهمی به آنها ۹۹۹ سکه زر بده .
پادشاه قبول کرد و شبانگاه به صورت ناشناس ۹۹۹ سکه زر به خانه پیرمرد و پیرزن انداخت .
پیرمرد که سکه هارا یافت اول خداراشکر کرد و خوشحال شد ، اما بعد شمردن سکه دید که ۹۹۹ سکه در کیسه است .
پیرمرد به پیرزن گفت که به جزء پادشاه کس دیگری به ما سکه نداده و پادشاه هم حتما ۱۰۰۰ سکه فرستاده اما یکی در راه گم شده بیا تا دنبال آن سکه گم شده بگردیم .
شروع به گشتن کردن و تمام کوچه هارا گشتن، چون هوا تاریک بود پیرمرد زمین خورد و به سرش ضربه ای رسید و مرد ، پیرزن هم این صحنه را دید سکته کرد و مرد .
صبح که پادشاه از جریان مطلع شد به حرف وزیر پی برد که مردمان ۹۹۹ یعنی چه !!
در زندگی چیز های بسیاری داری اما تو ۹۹۹ را ول کرده و به دنبال ان یک سکه میگردی مطمئن باش اگر اینکار را انجام دهی پایانی درست مثل پیرمرد و پیرزن خواهی داشت .
مطمئن شو چیزی که به دنبالش میگردی ارزشش را داشته باشد .
شبی پادشاهی همراه وزیر خود با لباس مبدل در شهر میگشت . به خانه پیرزن و پیرمرد فقیری رسیدند . پادشاه گفت که باید به آنها کمک کنم ، اما وزیر با پادشاه مخالفت کرد . پادشاه دلیل مخالفت را پرسید وزیر گفت: اگر میخواهی جواب را بفهمی به آنها ۹۹۹ سکه زر بده . پادشاه قبول کرد و شبانگاه به صورت ناشناس ۹۹۹ سکه زر به خانه پیرمرد و پیرزن انداخت . پیرمرد که سکه هارا یافت اول خداراشکر کرد و خوشحال شد ، اما بعد شمردن سکه دید که ۹۹۹ سکه در کیسه است . پیرمرد به پیرزن گفت که به جزء پادشاه کس دیگری به ما سکه نداده و پادشاه هم حتما ۱۰۰۰ سکه فرستاده اما یکی در راه گم شده بیا تا دنبال آن سکه گم شده بگردیم . شروع به گشتن کردن و تمام کوچه هارا گشتن، چون هوا تاریک بود پیرمرد زمین خورد و به سرش ضربه ای رسید و مرد ، پیرزن هم این صحنه را دید سکته کرد و مرد . صبح که پادشاه از جریان مطلع شد به حرف وزیر پی برد که مردمان ۹۹۹ یعنی چه !! در زندگی چیز های بسیاری داری اما تو ۹۹۹ را ول کرده و به دنبال ان یک سکه میگردی مطمئن باش اگر اینکار را انجام دهی پایانی درست مثل پیرمرد و پیرزن خواهی داشت . مطمئن شو چیزی که به دنبالش میگردی ارزشش را داشته باشد .
More Stories