بسم الله اگر حریف مایی
شب عجیبی بود
بازم یک شب که به خاطر کوتاهی و معاشرت با کسایکه نباید سر راهم قرار میگرفت
چه سر درد عجیبی گرفته ام
و جه تنها در اتاق تاریک خود به گوشه ای زل زده و به بارحرف هایی که در شان من نیست فکر میکنم
و به رفتارهای بچه گانه ی خودم که در خور شخصیتم نیست
پدر باز هم این دختر سر کش تو در اواج ناملایمت گرفتار شد
تو گفته بودی خوبی کن کسی از خوبی فراری نمیشود
ولی پدر من به چشم خود دیدم در این دنیا خوبی هم حواب نمیدهد
پدر تو گفتی ببخش .بخشیدم ولی از بخشیدن ارام نگرفتم
پدر جان کجایی شانه ات را امشب میخواهم
اغوشت را کم دارم دست گرم و مهربانت را کم دارم
دلییل حال خوبم باز کار دست خودم دادم اسمان چشمانم ابریه پدر بیا که من کم دارمت.
#دلتنکی
#شگستن غرور
#پستی
#پدر
بسم الله اگر حریف مایی
شب عجیبی بود
بازم یک شب که به خاطر کوتاهی و معاشرت با کسایکه نباید سر راهم قرار میگرفت
چه سر درد عجیبی گرفته ام
و جه تنها در اتاق تاریک خود به گوشه ای زل زده و به بارحرف هایی که در شان من نیست فکر میکنم
و به رفتارهای بچه گانه ی خودم که در خور شخصیتم نیست
پدر باز هم این دختر سر کش تو در اواج ناملایمت گرفتار شد
تو گفته بودی خوبی کن کسی از خوبی فراری نمیشود
ولی پدر من به چشم خود دیدم در این دنیا خوبی هم حواب نمیدهد
پدر تو گفتی ببخش .بخشیدم ولی از بخشیدن ارام نگرفتم
پدر جان کجایی شانه ات را امشب میخواهم
اغوشت را کم دارم دست گرم و مهربانت را کم دارم
دلییل حال خوبم باز کار دست خودم دادم اسمان چشمانم ابریه پدر بیا که من کم دارمت.
#دلتنکی
#شگستن غرور
#پستی
#پدر