دوستش دارم
آنقدری که حتی جمله دوستش دارم هم نمیتواند میزان و اندازه عشقی که به او دارم را توصیف کند
آمدن او در زندگی ام مانند باز شدن پنجره ای در اتاقی کاملا تاریک است.
روشنایی ، نور ، عشق ، تنها چیزی که به ذهنم میرسد همین کلمات است؛
کلماتی که اتفاقات اخیر را برایم توصیف میکنند.
عشق و علاقه ام به آن ، آنقدری زیاد است که حتی نمی توانم آن را بنویسم.
دلم میخواهد روزی برسد که یک نویسنده بزرگ بشوم ، از او بنویسم
از خودم بنویسم که با آمدن او چقدر تغییر کردم
از ما بنویسم ، من وَ او.
#HNIR
آنقدری که حتی جمله دوستش دارم هم نمیتواند میزان و اندازه عشقی که به او دارم را توصیف کند
آمدن او در زندگی ام مانند باز شدن پنجره ای در اتاقی کاملا تاریک است.
روشنایی ، نور ، عشق ، تنها چیزی که به ذهنم میرسد همین کلمات است؛
کلماتی که اتفاقات اخیر را برایم توصیف میکنند.
عشق و علاقه ام به آن ، آنقدری زیاد است که حتی نمی توانم آن را بنویسم.
دلم میخواهد روزی برسد که یک نویسنده بزرگ بشوم ، از او بنویسم
از خودم بنویسم که با آمدن او چقدر تغییر کردم
از ما بنویسم ، من وَ او.
#HNIR
دوستش دارم
آنقدری که حتی جمله دوستش دارم هم نمیتواند میزان و اندازه عشقی که به او دارم را توصیف کند
آمدن او در زندگی ام مانند باز شدن پنجره ای در اتاقی کاملا تاریک است.
روشنایی ، نور ، عشق ، تنها چیزی که به ذهنم میرسد همین کلمات است؛
کلماتی که اتفاقات اخیر را برایم توصیف میکنند.
عشق و علاقه ام به آن ، آنقدری زیاد است که حتی نمی توانم آن را بنویسم.
دلم میخواهد روزی برسد که یک نویسنده بزرگ بشوم ، از او بنویسم
از خودم بنویسم که با آمدن او چقدر تغییر کردم
از ما بنویسم ، من وَ او.
#HNIR