یادِ خاطراتمان میافتم ، لبخند میزنم و بعد یادم میآید که تو دیگر نیستی آن موقع است که اشک روانه چشمانم میشود
پارادوکسی غمناک ایجاد میشود ، دلم میگیرد ، چشمهایم گریه میکنند اما همچنان لبخند بر لب دارم
فکرِ نبودنت نابودم میکند
نمیدانم بدونِ تو چهکار کنم ، دلگیرم
گاهی اوقات آرزو میکنم که برگردم به همان روزهایِ اولِ آشِنایی
و چه غمگین است این آرزوهایی که فقط میتوانند در حدِ یک رویا باقی بمانند.
#HNIR
پارادوکسی غمناک ایجاد میشود ، دلم میگیرد ، چشمهایم گریه میکنند اما همچنان لبخند بر لب دارم
فکرِ نبودنت نابودم میکند
نمیدانم بدونِ تو چهکار کنم ، دلگیرم
گاهی اوقات آرزو میکنم که برگردم به همان روزهایِ اولِ آشِنایی
و چه غمگین است این آرزوهایی که فقط میتوانند در حدِ یک رویا باقی بمانند.
#HNIR
یادِ خاطراتمان میافتم ، لبخند میزنم و بعد یادم میآید که تو دیگر نیستی آن موقع است که اشک روانه چشمانم میشود
پارادوکسی غمناک ایجاد میشود ، دلم میگیرد ، چشمهایم گریه میکنند اما همچنان لبخند بر لب دارم
فکرِ نبودنت نابودم میکند
نمیدانم بدونِ تو چهکار کنم ، دلگیرم
گاهی اوقات آرزو میکنم که برگردم به همان روزهایِ اولِ آشِنایی
و چه غمگین است این آرزوهایی که فقط میتوانند در حدِ یک رویا باقی بمانند.
#HNIR