امشب بار دیگه فهمیدم؛
که وقاحت آدما انتها نداره.
فهمیدم تو هر چقدر سکوت کنی
آدما حق رو به خودشون میدن
چون انقدر بزرگ نشدن و جسارت ندارن که بیان تو روت مشکلشون رو بگن،
برای همین هم پشت سرت هر چی میخوان میگن تا با تخریب کردن تو، امتیاز بگیرن برای آبادی خودشون!
تو حرمت نگه داشتی،
معرفت خرج کردی و سکوت کردی اما اونا از این سکوتت هم حرف درآوردن،
سوئه استفاده کردن که بگن هر کاری کردیم هر چی گفتیم حق باهامون بوده!
نمیدونن که همون حق رو هم
اصلا دو دستی خودت میدی بهشون، تا آرامش داشته باشی. تا حرمت حفظ کنی، تا بگذری...
نمیدونن که تو همیشه خواستی اونا برنده شن حتی اگر تو ببازی،
نمیدونن که رفاقت ها و دوستی ها، حتی اگر تموم بشن هم نباید بی انصافی کرد.
نمیدونن که اگر میخواستی توام میتونستی هر چی هست رو بگی اما نکردی، نمیدونن که زندگی ارزش اینهمه کینه و نفرت پراکنی رو نداره. دلم میخواد بگم که اگر با بد کردن من، با تخریب من، واقعا تبدیل به انسان هایی میشید که
درستکار و خوبه، ادامه بدید.
اگر شما و وجدانتون اینجوری از خودتون راضیه و توی دنیای خودتون و جلوی دیگران, انسان بزرگی میشید ادامه بدید. من این امتیاز رو بهتون میدم. چون تو دنیایی که آدما به جای شنیدن، پا روی همدیگه میذارن و به جای درک کردن، قضاوت میکنن. سخن اعتبار نداره...
امشب فهمیدم وقاحت آدم ها، سیری ناپذیره...
نوش جان و سرتون سلامت.
خیلی جالبه !
آدما میتونن توی زندگیت دخالت کنن،
تو جواب دخالتشون رو به حق بدی، اما اونا ازت ناراحت بشن دست پیش بگیرن،(کاری که اگر برعکس تو با زندگیشون انجام بدی معادله رو بهم بزنن). بعد حق رو به خودشون بدن، تو رو هم آدم بد کنن، اینا کم نیست بیان از سکوتی هم که کردی سوئه استفاده کنن که خودشون رو سفید کنن.
خودشونی که تو سیاهی هاشون رو دیدی و ساکت موندی.
امشب فهمیدم وقاحت حد نداره.
فهمیدم چه کار درستی کردم که زندگی رو، باخت ندادم سر بی معرفتی
و وجدانم راحته.
در آخر هم همین مهمه :)
که وقاحت آدما انتها نداره.
فهمیدم تو هر چقدر سکوت کنی
آدما حق رو به خودشون میدن
چون انقدر بزرگ نشدن و جسارت ندارن که بیان تو روت مشکلشون رو بگن،
برای همین هم پشت سرت هر چی میخوان میگن تا با تخریب کردن تو، امتیاز بگیرن برای آبادی خودشون!
تو حرمت نگه داشتی،
معرفت خرج کردی و سکوت کردی اما اونا از این سکوتت هم حرف درآوردن،
سوئه استفاده کردن که بگن هر کاری کردیم هر چی گفتیم حق باهامون بوده!
نمیدونن که همون حق رو هم
اصلا دو دستی خودت میدی بهشون، تا آرامش داشته باشی. تا حرمت حفظ کنی، تا بگذری...
نمیدونن که تو همیشه خواستی اونا برنده شن حتی اگر تو ببازی،
نمیدونن که رفاقت ها و دوستی ها، حتی اگر تموم بشن هم نباید بی انصافی کرد.
نمیدونن که اگر میخواستی توام میتونستی هر چی هست رو بگی اما نکردی، نمیدونن که زندگی ارزش اینهمه کینه و نفرت پراکنی رو نداره. دلم میخواد بگم که اگر با بد کردن من، با تخریب من، واقعا تبدیل به انسان هایی میشید که
درستکار و خوبه، ادامه بدید.
اگر شما و وجدانتون اینجوری از خودتون راضیه و توی دنیای خودتون و جلوی دیگران, انسان بزرگی میشید ادامه بدید. من این امتیاز رو بهتون میدم. چون تو دنیایی که آدما به جای شنیدن، پا روی همدیگه میذارن و به جای درک کردن، قضاوت میکنن. سخن اعتبار نداره...
امشب فهمیدم وقاحت آدم ها، سیری ناپذیره...
نوش جان و سرتون سلامت.
خیلی جالبه !
آدما میتونن توی زندگیت دخالت کنن،
تو جواب دخالتشون رو به حق بدی، اما اونا ازت ناراحت بشن دست پیش بگیرن،(کاری که اگر برعکس تو با زندگیشون انجام بدی معادله رو بهم بزنن). بعد حق رو به خودشون بدن، تو رو هم آدم بد کنن، اینا کم نیست بیان از سکوتی هم که کردی سوئه استفاده کنن که خودشون رو سفید کنن.
خودشونی که تو سیاهی هاشون رو دیدی و ساکت موندی.
امشب فهمیدم وقاحت حد نداره.
فهمیدم چه کار درستی کردم که زندگی رو، باخت ندادم سر بی معرفتی
و وجدانم راحته.
در آخر هم همین مهمه :)
امشب بار دیگه فهمیدم؛
که وقاحت آدما انتها نداره.
فهمیدم تو هر چقدر سکوت کنی
آدما حق رو به خودشون میدن
چون انقدر بزرگ نشدن و جسارت ندارن که بیان تو روت مشکلشون رو بگن،
برای همین هم پشت سرت هر چی میخوان میگن تا با تخریب کردن تو، امتیاز بگیرن برای آبادی خودشون!
تو حرمت نگه داشتی،
معرفت خرج کردی و سکوت کردی اما اونا از این سکوتت هم حرف درآوردن،
سوئه استفاده کردن که بگن هر کاری کردیم هر چی گفتیم حق باهامون بوده!
نمیدونن که همون حق رو هم
اصلا دو دستی خودت میدی بهشون، تا آرامش داشته باشی. تا حرمت حفظ کنی، تا بگذری...
نمیدونن که تو همیشه خواستی اونا برنده شن حتی اگر تو ببازی،
نمیدونن که رفاقت ها و دوستی ها، حتی اگر تموم بشن هم نباید بی انصافی کرد.
نمیدونن که اگر میخواستی توام میتونستی هر چی هست رو بگی اما نکردی، نمیدونن که زندگی ارزش اینهمه کینه و نفرت پراکنی رو نداره. دلم میخواد بگم که اگر با بد کردن من، با تخریب من، واقعا تبدیل به انسان هایی میشید که
درستکار و خوبه، ادامه بدید.
اگر شما و وجدانتون اینجوری از خودتون راضیه و توی دنیای خودتون و جلوی دیگران, انسان بزرگی میشید ادامه بدید. من این امتیاز رو بهتون میدم. چون تو دنیایی که آدما به جای شنیدن، پا روی همدیگه میذارن و به جای درک کردن، قضاوت میکنن. سخن اعتبار نداره...
امشب فهمیدم وقاحت آدم ها، سیری ناپذیره...
نوش جان و سرتون سلامت.
خیلی جالبه !
آدما میتونن توی زندگیت دخالت کنن،
تو جواب دخالتشون رو به حق بدی، اما اونا ازت ناراحت بشن دست پیش بگیرن،(کاری که اگر برعکس تو با زندگیشون انجام بدی معادله رو بهم بزنن). بعد حق رو به خودشون بدن، تو رو هم آدم بد کنن، اینا کم نیست بیان از سکوتی هم که کردی سوئه استفاده کنن که خودشون رو سفید کنن.
خودشونی که تو سیاهی هاشون رو دیدی و ساکت موندی.
امشب فهمیدم وقاحت حد نداره.
فهمیدم چه کار درستی کردم که زندگی رو، باخت ندادم سر بی معرفتی
و وجدانم راحته.
در آخر هم همین مهمه :)


