میدونی مشکل چیه؟
اینکه من برای آدما همه کار کردم..
هرچی که ازم خواستن
گفتم باشه
هرچی از من میخواستن انجام دادم
بدون اینکه حتی چیزی نصیب من بشه
بدون اینکه به خواستههای خودم اهمیت بدم
بدون اینکه من خوشحال باشم
ولی چون اونا خوشحال میشدن
من انجام دادم
چرا؟
چون عاشق شدم
چون احمق بودم؛ ضعیف بودم
تهش چی نصیب من شد؟!
تهش این شد که آدما منو ول کردن..
تنهام گذاشتن
دستام ول کردن
کاش هرگز هرگز باهاشون آشنا نمیشدم
و یا شاید کاش خدا اونقدر قدرت بهم بده که بتونم بد باشم
اما نمیتونم..
و ته ایننتونستن
همین حال لعنتی منه
تهش دستام رو ول کردن
همیشه میگم اگر برگردن
بعد از این همه دلشکستن بی فایده ترین کاره ممکنه چون تموم اون مسیر من تنها بودم تنها و یکطرفه دوست داشتم. تنها کسی که میخواست ادامه پیدا کنه من بودم
بالاخره که درد هام فراموش میشه، ولی یادم نمیره این زخم هارو کی روی تنم جا گذاشته، یادم نمیره ولی تمام سعیم رو میکنم دوری کنم تا هرکی که برگشت بتونم پشیمونی رو توی چشم هاش و زندگیش ببینم
یکبار برای همیشه میگم دلی که شکست ترمیم نمیشه، ادم هم دور ریختنی هاشو بر نمیداره باز بیاره تو خونه👍🏻🌹🌹🌹🌹
نظرتون چیه دوستان؟!
اینکه من برای آدما همه کار کردم..
هرچی که ازم خواستن
گفتم باشه
هرچی از من میخواستن انجام دادم
بدون اینکه حتی چیزی نصیب من بشه
بدون اینکه به خواستههای خودم اهمیت بدم
بدون اینکه من خوشحال باشم
ولی چون اونا خوشحال میشدن
من انجام دادم
چرا؟
چون عاشق شدم
چون احمق بودم؛ ضعیف بودم
تهش چی نصیب من شد؟!
تهش این شد که آدما منو ول کردن..
تنهام گذاشتن
دستام ول کردن
کاش هرگز هرگز باهاشون آشنا نمیشدم
و یا شاید کاش خدا اونقدر قدرت بهم بده که بتونم بد باشم
اما نمیتونم..
و ته ایننتونستن
همین حال لعنتی منه
تهش دستام رو ول کردن
همیشه میگم اگر برگردن
بعد از این همه دلشکستن بی فایده ترین کاره ممکنه چون تموم اون مسیر من تنها بودم تنها و یکطرفه دوست داشتم. تنها کسی که میخواست ادامه پیدا کنه من بودم
بالاخره که درد هام فراموش میشه، ولی یادم نمیره این زخم هارو کی روی تنم جا گذاشته، یادم نمیره ولی تمام سعیم رو میکنم دوری کنم تا هرکی که برگشت بتونم پشیمونی رو توی چشم هاش و زندگیش ببینم
یکبار برای همیشه میگم دلی که شکست ترمیم نمیشه، ادم هم دور ریختنی هاشو بر نمیداره باز بیاره تو خونه👍🏻🌹🌹🌹🌹
نظرتون چیه دوستان؟!
میدونی مشکل چیه؟
اینکه من برای آدما همه کار کردم..
هرچی که ازم خواستن
گفتم باشه
هرچی از من میخواستن انجام دادم
بدون اینکه حتی چیزی نصیب من بشه
بدون اینکه به خواستههای خودم اهمیت بدم
بدون اینکه من خوشحال باشم
ولی چون اونا خوشحال میشدن
من انجام دادم
چرا؟
چون عاشق شدم
چون احمق بودم؛ ضعیف بودم
تهش چی نصیب من شد؟!
تهش این شد که آدما منو ول کردن..
تنهام گذاشتن
دستام ول کردن
کاش هرگز هرگز باهاشون آشنا نمیشدم
و یا شاید کاش خدا اونقدر قدرت بهم بده که بتونم بد باشم
اما نمیتونم..
و ته ایننتونستن
همین حال لعنتی منه
تهش دستام رو ول کردن
همیشه میگم اگر برگردن
بعد از این همه دلشکستن بی فایده ترین کاره ممکنه چون تموم اون مسیر من تنها بودم تنها و یکطرفه دوست داشتم. تنها کسی که میخواست ادامه پیدا کنه من بودم
بالاخره که درد هام فراموش میشه، ولی یادم نمیره این زخم هارو کی روی تنم جا گذاشته، یادم نمیره ولی تمام سعیم رو میکنم دوری کنم تا هرکی که برگشت بتونم پشیمونی رو توی چشم هاش و زندگیش ببینم
یکبار برای همیشه میگم دلی که شکست ترمیم نمیشه، ادم هم دور ریختنی هاشو بر نمیداره باز بیاره تو خونه👍🏻🌹🌹🌹🌹
نظرتون چیه دوستان؟!

