به روز رسانی های اخیر
-
ععیه چیزی میگم به دل نگیر
این دنیات یه ذره هم قشنگی نداشت
واسه من؛ ( . .لطفا وارد شوید، برای لایک کردن، اشتراک گذاری و نظر در مورد این! -
یه چیزی میگم به دل نگیر
این دنیات یه ذره هم قشنگی نداشت
واسه من؛ ( . .یه چیزی میگم به دل نگیر این دنیات یه ذره هم قشنگی نداشت واسه من؛ ( . . -
بر سر راه تو ، هر بار نشستن تا کی
از تو از یاد تو، یک عمر گذشتن تا کی
با دلم بد نشو ، بدجور دلم می گیرد
شیشه ی نازک دل را بشکستن تا کی
دل گرفتار شما شد شب و روز و هر آن
بر ضـریح دلتان صد گـره بستن تا کی
خسته از دربدری خسته ام از غربت و غم
دل در اندیشه ی ، رویای تو رفتن تا کی
سمت چشمان تو می آیم از این تنهایی
این چنین بند دل از سینه گسستن تا کی
باورم را به تو می بازم و افسـوس از من
پای دل میکِشی این خاطره شُستن تا کی
منتظر ماندنم اینجا نکند تأثیری؛
گله ای نیست ولی راز نگفتن تا کی
من به دنبال نگاهِ تو و تو بار سفر؛
بستن و بی من از این غمکده رفتن تا کی
می روی خانه ات آباد ، دلت خوش باشد
من ولی در غم تو ، باز نوشتن تا کی؟!
قهرِ گل"پونه" و حالِ بد من هم رویَش
هر شب از حسرت دیدار ، نخفتن تا کی؟
افسانه_احمدی_پونه
بر سر راه تو ، هر بار نشستن تا کی از تو از یاد تو، یک عمر گذشتن تا کی با دلم بد نشو ، بدجور دلم می گیرد شیشه ی نازک دل را بشکستن تا کی دل گرفتار شما شد شب و روز و هر آن بر ضـریح دلتان صد گـره بستن تا کی خسته از دربدری خسته ام از غربت و غم دل در اندیشه ی ، رویای تو رفتن تا کی سمت چشمان تو می آیم از این تنهایی این چنین بند دل از سینه گسستن تا کی باورم را به تو می بازم و افسـوس از من پای دل میکِشی این خاطره شُستن تا کی منتظر ماندنم اینجا نکند تأثیری؛ گله ای نیست ولی راز نگفتن تا کی من به دنبال نگاهِ تو و تو بار سفر؛ بستن و بی من از این غمکده رفتن تا کی می روی خانه ات آباد ، دلت خوش باشد من ولی در غم تو ، باز نوشتن تا کی؟! قهرِ گل"پونه" و حالِ بد من هم رویَش هر شب از حسرت دیدار ، نخفتن تا کی؟ افسانه_احمدی_پونه -
داستان های بیشتر